سفربه دیار سنایی(مالستان)- قسمت دوم


تحلیلی از اوضاع مالستان (سفر نامه از محمد سرور تقوی-قسمت دوم)


امنیت در مالستان


یکی ا ز افتخارات مالستان که آوازه این ولسوالی را تا فراسوی مرز های افغانستان رسانده امنیت این منطقه از کشور است که در طول سالهای جهاد و حتی در زمان جنگ های داخلی هیچگاه نا امن نبوده است. امروزه نیز با استقرار حکومت مرکزی در کابل و تبعیت ولایات و ولسوالی ها از آن، مالستان از این قاعده مستثنی نیست و از حکومت مرکزی تبعیت دارد و امنیت مطلوبی در آنجا حاکم است. البته نزاع های حقوقی شخصی و جزئی بین افراد وجود دارد -همان سان که در همه جای جهان- وجود دارد. در این ولسوالی نیز ولسوال، قاضی، قومندان امنیه و... بیکار نیستند و به اندازه ی کافی سرگرمی دارند. مسأله ارتشاء و فساد اداری نیز چیزی نیست که در افغانستان - حتی در سطوح بالای مملکتی- منکر داشته باشد و مالستان نیز به حیث یک عضو کوچک از این پیکر آب و گل، دست کمی از مناطق هم سطح خود ندارد اگر چه در مقایسه با مرکز ولایت و پایتخت کشور ارتشاء و فساد اداری درمالستان کمتر است و از این لحاظ شرمنده و سر به زیر! باند بازی و فساد اداری موریانه ای است که همیشه در پایه های چوکی حکومت در افغانستان لانه داشته و به مرور زمان به ازدیاد نسل پرداخته و هیچ گاه کنترل جمعیت نداشته است! در حکومت انتقالی و پس از آن این موریانه ها به طرز سرسام آوری تکثیر شده اند تا جایی که نفوس موریانه ها به حد انفجار جمعیت نزدیک شده است. اگر مسئولین رده بالای مملکت به فکر کنترل جمعیت این موریانه ها نباشند دیری نخواهد پایید که کلبه ی حکومت کرزی از هم فرو پاشد و افغانستان بار دیگر عبرت تاریخ شود! درک آمار و ارقام ارتشاء در سطوح بالای مملکت ذهن پر سرعت و مودم مخصوص لازم دارد و با هر ذهنی قابل درک و دریافت نیست؛ درست مانند اینترنت پرسرعت!.

ادامه نوشته

سفربه دیار سنایی(مالستان) + تحلیلی از اوضاع مالستان - قسمت او


سفر به ديار سنائي وداع با غربت و امام غريبان(سفر نامه از محمد سرور تقوی مالستانی-قسمت اول)

بارهاست که اين مسير را مي روم و مي آيم، با منزلهاي آن آشنايم و بزنگاه هايش را نيک مي شناسم. مي دانم با هر موتري که بروي صبح از مشهد مقدس حرکت مي کني و شب به هرات مي رسي. تنها تفاوت در اين است که با موترهاي خرد يکي دو ساعت زودتر مي رسي و البته پول بيشتري هم مي پردازي؛ درست دو برابر.
امروز (12 / 5/ 1385) است و يکبار ديگر عازم وطن هستم. با همان دغدغه ها و دلبستگي هايي که هر انسان وطن دوستي دارد؛ شور و التهابي خاص و شوق ديدن نقطه نقطه وطن و افرادي که سخت به آنها تعلق خاطر دارد: چه ساعتي به کجا خواهم رسيد؟ چه کسي يا کساني را خواهم ديد؟

ادامه نوشته